حرف حساب

من از یه زاویه دیگه نگاه می کنم:اصلا چرا باید یه مرد توی جامعه فعلی ایران افسردگی نگیره؟دقیقا یک مرد معمولی در این جامعه چی- چه دلخوشی- داره؟اقتصادی که اظهر من الشمساجتماعی که در شعار همه چی به نفع مرداس اما در عمل بالعکسعاطفی که همه بهش به چشم متجاوز به حقوق جنس مخالف نگاه می کننهمه چیز برای فروپاشی یک مرد معمولی ایرانی فراهمه. اونایی که هنوز پابرجان هرکدوم یه اسطوره گمنامن! حرف حساب...

به سلامتی با تدابیر آقایان ابتدا در تولید انسان خودکفا و سپس در صادرات مغز انسان به پیشرفت های عظیم و تصاعدی رسیده ایم! حرف حساب...

پی نوشت: نسل جدید ازدواج موقت، ازدواج آزمایشی است که چیزی بین ازدواج دائم و موقت است و به باور من اگر درست و قاطع اجرا شود میتواند مسائل و بدبختی هایی که به دلیل عدم ارضای نیاز جنسی گریبانگیر جامعه ما شده را تا حدود زیادی حل و درمان کند (اما کو گوش شنوا)!

در اینباره اگر عمر و وقت و حالی باشد در آینده بیشتر خواهم نوشت...

حرف حساب...

من برای خودم قانونی دارم: تصمیمات کلی رو با دل (همون ته دل یا وجدان) می گیرم و تصمیمات جزئی رو با عقل...(کاملتر در صورت درخواست

بعدا توضیح میدم)

حرف حساب...

پ.ن: به همین دلیل است که خیرخواهان گفته اند بهترست سیاست را به دین گره نزد یا برعکس چراکه اگر در صدر اسلام چنین بود امثال پیامبر و علی زمامدار جامعه بودند که قدرت برایشان پشیزی نمی ارزید بنابراین با آن اغوا نمی شدندو از آن سواستفاده نمی کردند اما بجز این بزرگان هیچکس را یارای مقاومت در برابر اغوای قدرت نیست و اینگونه می شود که هم دین از دست می رود هم سیاست!بنظر من قدرت به مراتب مست کننده تر از شراب است! بنابراین اگر شراب حرامست ایکاش قدرت هم حرام می شد تا کسی به فکر در اختیار گرفتن آن نمی افتاد! البته از نظر برخی متفکرین مدرن علوم سیاسی قدرت به خودی خود بد نیست بلکه قدرت نامشروع که بنام "قهر" نام برده می شود بد است (برای مطالعه بیشتر به آثار هانا آرنت مراجعه کنید). یا حق حرف حساب...

من بیشتر به کیفیت نماز اهمیت میدم تا کمیت واسه همینم سخته برام مواقعی که حس و حالشو ندارم نماز بخونم. اگرم بخونم میشه یه نماز بی کیفیت رفع تکلیفی بدون هیچ عشق و علاقه. دوس دارم نمازی بخونم که توش عشق و تشکر-همونی که اولین فلسفه نماز گفتن- وجود داشته باشه وگرنه بقول امام علی میشه نماز بردگان یا کاسبان!

حرف حساب...

اگر واقعا میخواید بی حجابی کمتر بشه - چون ریشه کن که نمیشه هیچوقت چون در فطرت خانم هاست!- به ریشه ها توجه کنید. خصوصا اقتصاد که آدم گرسنه دین و ایمان نداره. گرانی داره ریشه همه خوبی ها رو توی این کشور می خشکونه. دیدنش هم چشم مسلح نمیخواد یه چرخی توی خیابون شهرتون بزنید هویداست. به نظرم مقصر اصلی این وضع که از اول انقلاب و اون وضعیت معنوی به سود اکثریت به وضع فعلی سرمایه داری به نفع اقلیت رسیدیم مسئولینی هستن که به خون شهدا خیانت و بخاطر منافع خودشون مردم رو از دین گریزان کردن. میگن آدم شاید بتونه فقر و نداری رو تحمل کنه اما بیعدالتی رو هرگز. ببینید چقدر بیعدالتی هست و بعضی مسئولین هر قانونی دلشون میخواد وضع میکنن بدون اینکه از مردم نظر بخوان. مشخصه که اکثر این قوانین مردمی و حتی مذهبی نیستن و فقط به سود مافیاهای قدرتمند و بعضا ثروتمند کشور هستن. یه جوون وقتی ازدواج براش به رویای دست نیافتنی تبدیل شده وقتی خواب خونه دار شدن در کشور مادریش و سرزمین پدریشو باید ببینه و... چقدر تحمل میکنه؟ بالاخره عصیان میکنه حالا هرطور که دستش برسه میخواد اعتراضشو نشون بده. ساده ترین اعتراض هم تغییر سبک زندگی هست و اعتراض مذهبی چون اعتراض سیاسی هزینه های بالایی داره این میشه که پسر یکجور دختر هم یکجور بی اعتقاد میشن. عزیزان من ریشه تهاجم فرهنگی رو داخل کشور جستجو کنید نه از خارج کشور!نکته پایانی: هیچ انسان عاقل و سالمی از برهنگی دفاع نمی کنه (لطفا توجه کنید که برهنگی با بی حجابی باهم فرق دارن!)، اما در خیلی موارد برهنگی اقتصادی ریشه برهنگی اعتقادی هست!یا حق حرف حساب...

مساله اینه که انقدر وضعیت امنیتی-اقتصادی بد شده که اولویت پلیس و دادگاه به مسائل خیلی حادی مثل قتل یا مسائل سیاسی امنیتی تغییر کرده و متاسفانه رسیدگی به شکایت اشخاص جزو اولویت ها نیست! چند ماه پیش کیف خواهرم رو زدن همراه با ضرب و جرح، ما به پلیس زنگ زدیم بعد 3 ساعت اومد یک برگه پر کرد و رفت که رفت! دیگه هیچ خبری نشد انگار که بدبختانه دزدی داره در کشور ما عادی میشه و میترسم تا چندوقت دیگه حتی این صورتجلسه صوری رو هم تنظیم نکنن یا اصلا پلیس بگه چی شده کیفتو یا حتی خودتو زدن اینکه چیز مهمی نیست همین که فعلا زنده ای شاکر باش!! حرف حساب...

آرایش بخودی خود هیچ مشکلی نداره حتی من خودم طرفدارشم مشکل وقتی ایجاد میشه که دخترا اولا با آرایش خودشونو فراموش بکنن و یادشون بره بی آرایش چه شکلین! ثانیا بعدا موقع ازدواج پول همه این آرایشارو روی مهریه شون حساب کنن!!

حرف حساب...

اخبار سیمای وطنی با آب و تاب درباره طرح مسدودسازی تیک تاک در امریکا گزارش میده... باید آی کیومون خیلی پایین باشه که متوجه نشیم منظور از این گزارش بیشتر از اینکه اطلاع رسانی باشه زمینه سازی و توجیه ف ی ل ت ر ی ن گ غیرموجه و غیرمنطقی در کشوره! بگذریم از اینکه چرا فقط درباره معدود نقاط منفی و بدبختی های غرب، رسانه دولتی ما سریعا مرید و دنباله روی غربی های شیطان می شود! نکته جالبتر اینکه طرف طوری گزارش میده که آدم دلش برای کاربران اینترنت امریکایی و محدودیت حرف حساب...

حکایتی از عدل و حقمداری امام: «بکر بن عیسی » می گوید: علی (ع) در عصر خلافتش به مردم کوفه می فرمود: «ای کوفیان! هرگاه از میان شما رفتم و به سوی آخرت کوچ کردم و جز خانه و مرکبم چیز دیگری گذاشتم، من خائن هستم .» او هزینه ساده زندگی اش از غذا و لباس و . . . را از بیت المال تامین نمی کرد، بلکه از محصول باغ «ینبع » که آن را در مدینه با دسترنج خود احداث کرده بود - و برایش می فرستادند - تامین می نمود . به مردم، نان و گوشت می رسانید، ولی خودش از غذاهای ساده تر استفاده می کرد . دو زن که یکی عرب و دیگری عجم بود، به محضرش آمدند، آن حضرت به هر دو به طور مساوی مقداری پول و غذا داد، زن عرب گفت: من از عربم ولی این زن از عجم است، چرا به من بیشتر ندادی؟ آن حضرت فرمود: «سوگند به خدا! من بین نوادگان اسماعیل (ع) با نوادگان اسحاق (ع) تفاوتی در بهره برداری از بیت المال نمی دانم .»حکایتی از احسان و مهرورزی امام: روزی علی (ع) در عصر خلافتش ، در شهر کوفه عبور می کرد، چشمش به بانویی افتاد که مشکی پر از آب بر دوش گرفته و به سوی خانه خود می برد، بی درنگ پیش آمد و مشک را از او گرفت و بر دوش خود نهاد تا آن را به خانه آن بانو برساند; بانو، علی (ع) را نشناخت، در مسیر راه علی (ع) احوال آن بانو را پرسید . او گفت: علی بن ابیطالب (ع) شوهرم را به یکی از مرزها برای نگهبانی فرستاد، دشمنان او را کشتند، اکنون چند کودک یتیم از او بجا مانده، سرپرستی ندارند و من هم فقیر و تهی دست هستم; مجبور شده ام برای مردم کنیزی و خدمت کنم و مختصری مزد بگیرم و معاش خود وبچه هایم را تامین نمایم . علی (ع) مشک را تا خانه او برد و سپس با آن بانو خداحافظی کرده و به خانه خود بازگشت، علی (ع) آن شب را بسیار مضطرب و نگران به سر آورد; بامداد، ز حرف حساب...

تنهایى یعنى:
در کافه تک و تنها نشسته باشى،

دختری زیبا بیاید و بپرسد: تنهایى؟

درجواب بگویى: آرى؛

صندلى راعقب بکشد
و بگوید:
پس من صندلى را . . . . مى برم…

حرف حساب...

از یه جایی به بعد دیگه زندگی نمی کنی، تحمل می کنی! حرف حساب...

حضرات سالها می فرمودند کم بارشی و خشکسالی بخاطر پوشش بد مردم خصوصا بانوان است! حالا که امسال بعد از کشف حجاب هزاران زن شاهد بارش فراوان رحمت الهی هستیم باید دید اساتید چه توجیهی دارند؟!

حرف حساب...

روزی در کشور همسایه که به لائیک بودن معروف است در اتوبوس بودم. پسر جوانی در حالیکه دور و اطرافش پر از زن و دختران برهنه بودند سر به زیر در حال قرائت قرآن بود! حالا در کشور ما در اتوبوس های اسلامی! با تفکیک جنسیتی، امروز دو پسر در حال صحبت درباره سکس با دوست دخترهایشان بودند! آری دوست عزیز دین به ایمان قلبی است نه هیاهو و ادعای دین داشتن! شاید اگر کمی بجای پرداختن به آمار کشورهای دیگر به فکر مردم خود بودیم امروز انقدر آمار نابسامانی های اجتماعی مثل طلاق و فساد و ناامیدی و خشونت و... بالا نبود. یک لحظه فکر کنیم اگر مثل همین امریکا در ایران هم خرید اسلحه آزاد بود چه اتفاقی می افتاد! لطفا کمی هم بفکر حل مشکلات داخلی باشیم و دنیا را با بدبختی هایش رها کنیم...یا حق حرف حساب...